ضبط فصل هفتم سریال «پایتخت» آغاز شد + فیلم پنهان‌شدن در غشای کلمات | چند خطی درباره کتاب «زندگی در آمنیون»، مجموعه شعر قاسم رفعت‌حسینی حسن معجونی در نقش پادشاه شهر حِلّه «رویای نیمه شب» مروری بر فروش فیلم‌های سینمایی خراسان‌رضوی در هفته‌ای که گذشت (۶ مرداد ۱۴۰۳) بازگشت «پاورقی» به آنتن سیما + زمان پخش کتاب‌های پرفروش‌ کانون پرورش فکری در نخستین ماه تابستان ۱۴۰۳ معرفی شد آمار فروش نمایش‌های روی صحنه تئاتر مشهد در هفته‌ای که گذشت (۶ مرداد ۱۴۰۳) پخش انیمیشن «مینیون‌ها» برای المپیک ۲۰۲۴ پاریس اختصاص رایگان فیبر نوری به همه سینماهای کشور حکایت نظریه آلبرت و کفش‌های آن سه مرد مروری کوتاه بر زندگی امیراشرف آریان پور، موسیقی دان و پژوهشگر نام آور ایرانی اکران «روزی روزگاری آبادان» با بازی تنابنده و معتمدآریا در سینما «ماداگاسکار ۱» و «آلفا و امگا ۳» در شبکه‌های امید و کودک پایان نگارش فیلمنامه «اخراجی‌ها ۴» سینما و تئاتر مشهد در گرمای بی‌سابقه تعطیل است؟ (۶ مرداد ۱۴۰۳)
سرخط خبرها

تار و پود همه افلاک نخ معجر توست

  • کد خبر: ۱۳۷۲۷۵
  • ۰۸ آذر ۱۴۰۱ - ۱۴:۱۶
تار و پود همه افلاک نخ معجر توست
خداوند به حسین (ع) دوساله خواهر داده است. حضرت رسول برای نام نوزاد خوش‌قدم از کلام جبرئیل وام می‌گیرد. زینت پدر را بعد از این صدا می‌زنند: زینب.

پنجم جمادی‌الاول سال پنجم هجری است. هوای مدینه نه به خنکای پاییز ماست نه به خرماپزان صحرای عربستان. در محله بنی‌هاشم، خانه‌ای هست که امروز طور دیگری می‌درخشد. پسر کوچک این خانه طور دیگری روی پا بند نیست. خداوند به حسین (ع) دوساله خواهر داده است. حضرت رسول برای نام نوزاد خوش‌قدم از کلام جبرئیل وام می‌گیرد. زینت پدر را بعد از این صدا می‌زنند: زینب.

نبض خانه به شماره می‌افتد. یک دست مادر خانه به پهلوست. دست دیگرش توی دستان پرستار کوچک پنج‌ساله. با قامت کوتاهش، عین قیم یک گیاه تن‌خسته، ایستاده کنار مادرش. دانه‌دانه غم‌هایش را از گوشه چشمانش می‌چیند. یک صندوقچه توی دلش دارد پر از راز‌های مگو. یک روز مخزن اسرار مادر می‌شود، روزی غمخوار پدری با فرق شکافته و قلبی دلتنگ.‌

می‌گویند حسین (ع) که بزرگ‌تر شده بود، یک چشمش به دهان مادر بود، چشم دیگرش به خواهری که امن بود. صبور بود. پناه بود. عبدا... هم که به خواستگاری زینب می‌آید، مشایعت با حسین (ع) می‌شود شرط ضمن عقد. شرط می‌کند آسمان هم به زمین آمد، به‌قدر یک طلوع و غروب هم بین او و برادرش فاصله نیفتد. طوری‌نشود نماز صبح به اذان مغرب برسد و سهمی از تماشای صورت برادر نداشته باشد. قول می‌گیرد از عبدا... که اگر حسین (ع) دل به بیابان زد و عازم سفر شد، سایه‌به‌سایه همسفر او باشد. آن‌ها که بعد از خدا، جز آغوش امن یکدیگر، کسی را ندارند. از آل‌کسا، همین حسین (ع) برایش مانده و عبایش.

محرم سال ۶۱ هجری که گفتن ندارد. آن روز‌ها هم به تقویم ایران پاییز بود، اما جای برگ، دانه‌دانه آدم بود که بر زمین می‌افتاد. تبر که به جان سرو افتاد، زینب هم یکباره پیر شد. آن ریسمان اتصالی که روزی قباله ازدواجش بود، حالا گسسته بود. از همین نقطه، همین‌جای تاریخ، همین لحظه روایت بود که جهان مفهوم مقام خواهر را به قبل و بعد از آن تقسیم کرد.

خواهر به تفسیر فرهنگ‌نامه‌های واژگان فارسی به دختری اطلاق می‌شود که با شخص از مادر یا پدر یکی باشد. این را عرف جامعه در هر جای جهان تعریف می‌کند، اما آن پنجم جمادی‌الاول سال پنجم هجری، همین که نام زینب در تاریخ متولد شد، ابعاد دیگری به مفهوم خواهر اضافه شد، ابعادی که به مرور زمان در غبار روزمرگی و دل‌مشغولی‌های مدام محو شد. فراموشمان شد یک خواهر هم پرستار والدین می‌شود، هم پناه تنهایی فرزندان خانواده.

خودش هم مادر می‌شود و در مقام همسری، چراغ روشن خانه. شاید هر پرستاری زن نباشد، اما هر زنی می‌تواند خواهری باشد که پرستار همه درد‌های اطرافیان است. روز پرستار را به احترام همه زنانی گرامی می‌داریم که احیاگر مفهوم خواهرانگی، مادرانگی و زن‌بودن هستند.

گزارش خطا
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->